سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین اسم دختر با پ به همراه معنی

بهترین اسم دختر با پ به همراه معنی
اسم دختر با پ, اسم دختر با پ دلنشین, اسم دختر با پ خارجی

اسم دخترانه با پ با معنی

فهرست کاملی از اسامی دختر با حرف پ به همراه معنی و ریشه های آن را آورده ایم. می توانید از آن ها برای نامگذاری دختر نازتان استفاده کنید. دقت کنید قبل از انتخاب اسم حتما به معنای آن توجه کنید و نامی را انتخاب کنید که بهترین معنی را داشته باشد. پس برای انتخاب اسم دختر با پ با ما همراه باشید.

جدول اسم دختر با پ به همراه معنی


شماره
اسم و تلفظ
رشه
معنی
1
پاپوک /paapuk/
فارسی
نعنای دشتی با گل آذینی، مثل سنبل در بخش خراسان
2
پاداش /paadaash/
فارسی
اجر کار خوب، جزا
3
پادمیرا /paadmiraa/
فارسی
جاویدان، نگهبان مهر، نگهدارنده عشق
4
پادنا /paadena/
فارسی
اسم یکی از بخش‌های تابعه شهرستان سمیرم
5
پادینا /paadinaa/
فارسی
در گویش همدانی به گل پونه یا پودینه گفته می‌شود
6
پارامیدا /paaramidaa/
فارسی
پارامیس؛ نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا و دانشمند و نیز بانوی پرمهر است.
7
پاردیس /paardis/
فارسی
پردیس
8
پارسادخت /paarsaadokht/
فارسی
دختر پرهیزگار و با تقوی
9
پارلا /parla/
ترکی
به معنی درخشنده و نورانی.
10
پارمیدا /paarmidaa/
فارسی
پارامیدا، پارامیس، پرمیس
11
پارمیس /paarmis/
فارسی
پرمیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی
12
پارمین /paarmin/
فارسی
تکه یا قطعه‌ای از بلور، نام زنِ داریوش
13
پارنا /paarnaa/
فارسی
نام قله‌ای در نزدیکی پل دختر
14
پارند /paarand/
زبان باستانی – اوستا
نیک بختی و فرارونی، نگهبان گنج و خواسته
15
پاشنگ /paashang/
فارسی
خوشه‌ انگور
16
پاک آفرین /paakaafarin/
فارسی
آفریننده پاک
17
پاک بانو /paakbaanoo/
فارسی
آناهیتا، بانوی پاک
18
پاک دخت /paakdokht/
فارسی
دختر بیگناه و معصوم
19
پاک رخ /paakrokh/
فارسی
پاکیزه رو، زیبا رو
20
پاک گوهر /paakgohar/
فارسی
پاک گهر
21
پاکچهر /paakchehr/
فارسی
خوش صورت
22
پاکدل /paakdel/
فارسی
پاکیزه دل، دلپاک، خوش قلب
23
پاکرخ /paakrokh/
فارسی
پاکیزه رو، زیبا رو
24
پاکروز /paakrooz/
فارسی
از نام های برگزیده
25
پاکروی /paakrooi/
فارسی
پاکیزه روی، زیبا روی
26
پاکسانه /paaksaane/
فارسی
پاک، بسان پاک
27
پاکفر /paakfar/
فارسی
از نام های برگزیده
28
پاکناز /paaknaaz/
فارسی
دارای ناز خوش
29
پاکنوش /paaknoosh/
فارسی
پاک نوشنده
30
پالیز /paaliz/
زبان باستانی – اوستا
باغ، کشتزار
31
پامچال /paamchaal/
فارسی
گلی زینتی به رنگهای سفید، صورتی، یا نارنجی
32
پانته آ /paante’aa/
فارسی
مقاوم، پایدار
33
پانتی /paanti/
فارسی
نام همسر آریاسب از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی
34
پانیا /paaniaa/
فارسی
محافظ نگهدارنده
35
پانیذ /paaniz/
فارسی
پانید، قند مکرر، شکر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر می‌ساختند
36
پانیک /paanik/
فارسی
کسی که قدمش نیک است، خوش قدم
37
پایون /paayun/
فارسی
پیرایه، زیور، آرایش
38
پاییز /paaeez/
فارسی
هنگام پاییز، برگ ریزان، مجازا دختر زیبا رو
39
پاییزان /paaeezaan/
فارسی
هنگام پاییز
40
پدیده /padide/
فارسی
آنچه اتفاق می‌ا‌فتد یا وجود دارد و می‌توان آن را تجربه کرد، پدیدار، شخص، چیز یا حادثه‌ چشمگیر
41
پرارین /paraarin/
فارسی
خوب و نیکو
42
پرارین دخت /paraarindokht/
فارسی
دختر نیکو و خوب
43
پربها /porbahaa/
فارسی
با ارزش، قیمتی، ارزشمند
44
پرتو /parto/
فارسی
شعاعی که از منبع نورانی یا گرما ساطع می‌شود، درخشش، تلألؤ، روشنایی، اثر، تأثیر
45
پرخیده /parkhideh/
فارسی
سخن سربسته
46
پردوش /pardush/
فارسی
پریشب
47
پردیس /pardis/
فارسی
بهشت، فضای سبز و گل کاری شدهی اطراف ساختمان
48
پرستش /parastesh/
فارسی
نیایش، عبادت (اسم مصدر از پرستیدن)، پرستیدن، خدمتکاری
49
پرستو /parastoo/
فارسی
پرنده‌ای سیاه و سفید با بال های باریک که مهاجر
50
پرستوک /parastook/
فارسی
پرستو، نام اصیل پارسی
51
پرسون /parsun/
فارسی
برهون هاله، خرمن ماه
52
پرشاد /porshaad/
فارسی
مملو از شادی و خنده
53
پرشنگ /persheng/
اقوام ایرانی – کردی
نام ستاره، جرقه، شادی
54
پرک /parak/
فارسی
ستاره سهیل، تاج
55
پرگشا /pargoshaa/
فارسی
پرگشاینده، پرواز کننده
56
پرگل /pargol/
فارسی
هر یک از گلبرگهای گل، دارای گلهای زیاد، پر از گل
57
پرگون /pargoon/
فارسی
لطیف چون پر
58
پرلا /parlaa/
فارسی
پرنده ای شبیه مرغابی دارای پرهای قهوه ای تند
59
پرمون /parmoon/
فارسی
زینت و آرایش
60
پرمیس /parmis/
فارسی
پارمیس، نام دختر بردیا ونوه کوروش کبیر، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر است
61
پرن بانو /paranbaanoo/
فارسی
پروین بانو
62
پرنا /parnaa/
فارسی
پرنیان، پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار
63
پرند /parand/
فارسی
پروین، در قدیم نوعی پارچه‌ی ابریشمیِ ساده و بدون نقش و نگار، حریر ساده، گروهی از گیاهان
64
پرندخت /parandokht/
فارسی
دختر لطیف چون پرند (پرند = پارچه از جنس ابریشم)
65
پرنددخت /paranddokht/
فارسی
پرندخت
66
پرندک /parandak/
فارسی
پشته، کوه کوچک
67
پرندیس /parandis/
فارسی
(پَرَن دیس (پسوند شباهت) )، شبیه به پَرَن پَرَن، زیبارو، نرم و لطیف چون پرند
68
پرندین /parandin/
فارسی
نرم و لطیف چون پرند
69
پرنسا /paransaa/
فارسی
(پَرَن = پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی سا (پسوند شباهت))، شبیه ستاره پروین، همانند ابریشم و دیبا، زیبا و لطیف.
70
پُرنوش /pornoosh/
فارسی
شیرین؛ زیبا؛ دوست داشتنی.
71
پرنون /parnun/
فارسی
پرنیان
72
پرنیا /parniaa/
فارسی
نوعی دیبای منقش، پرنیان
73
پرنیان /parniaan/
فارسی
حریر، ابریشم منقش، شمشیرصیقلی و درخشان
74
پرنین /parnin/
فارسی
مانند پر
75
پروا /parvaa/
فارسی
ملاحظه، فرصت و زمان پرداختن به کاری، فراغت و آسایش، توجه
76
پروانه /parvaaneh/
فارسی
از نام های برگزیده
77
پرور /parvar/
فارسی
ریشه پروردن، دارای پر
78
پروش /porush/
فارسی
لطیف چون پر
79
پروشات /poroshaat/
فارسی
پرشاد، ملکه ایران، همسرداریوش دوم که بسیارمزور وقسی القلب بود
80
پروین /parvin/
فارسی
نام ستاره‌ای
81
پروین دخت – پرویندخت /parvindokht/
زبان باستانی – اوستا
دختر پروین
82
پری /pari/
فارسی
زن زیبا
83
پری بانو /paribaanoo/
فارسی
بانوی زیبا، مانندپری
84
پری پیکر /paripeikar/
فارسی
آنکه اندامی زیبا چون پری دارد
85
پری تاج /paritaaj/
فارسی
پری (موجود افسانه ای بسیار زیبا) تاج، سرآمد پریان
86
پری جان /parijaan/
فارسی
مرکب از پری جان (اژه محبت آمیز در خطاب به اشخاص، به معنی عزیز)
87
پری دخت /paridokht/
فارسی
دختر پری، نام دختر پادشاه چین که سام پسر نریمان عاشق او شد و زال پدر رستم از او زاده شد، زیبارو
88
پری دیس /paridis/
فارسی
پریدیس، مانندپری زیبا
89
پری گل /parigol/
فارسی
زیبا چون گل و پری
90
پری ناز – پریناز /parinaz/
فارسی
آنکه چون پری ناز و کرشمه دارد
91
پری ویس /pariveys/
فارسی
نام زنی در ویس و رامین
92
پریاس /pariyaas/
فارسی
گلبرگ یاس، زیبا و با طراوت، شاداب و جذاب
93
پریا /pariy/
فارسی
زیبا چون پری
94
95
پریان /pariyaan/
فارسی
منسوب به پری، فرشتگان، زیبا
96
پریچه /pariche/
فارسی
پری کوچک
97
پریچهر /parichehr/
فارسی
فرشته رو، زیبا مثل پری، زیبارو
98
پریچهره /parichehre/
فارسی
برابر با پریچهر
99
پریرخ /parirokh/
فارسی
پری رو، پری رخسار، خوبروی
100
پریروی /parirooi/
فارسی
خوشگل، زیبا رو
101
پریزاد /parizaad/
فارسی
فرزند پری، فرزند زیبا ؛ نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی
102
پریزاده /parizaade/
فارسی
پریزاد
103
پریژه /parizhe/
فارسی
پری کوچک
104
پریسا /parisaa/
فارسی
مانند پری زیبا
105
پریسان /parisaan/
فارسی
مانند پری، دختری که مثل پری زیبا است، بانویی زیبا چون پری
106
پریسیما /parisimaa/
فارسی
زیبا روی
107
پریشا /parishaa/
فارسی
پری شاه، شاه پری ها؛ زیبا روی شاد و خرم
108
پریفام /parifaam/
فارسی
زیبا چون پری
109
پریفر /parifar/
فارسی
دختر زیبا و با وقار، دختری که مانند پریان زیباست و با شکوه و وقار است، مرکب از پری و فر
110
پریگون /parigoon/
فارسی
مانند پری
111
پریماه /parimaah/
فارسی
زیبا چون ماه و پری
112
پریمرز /parimarz/
فارسی
از نام های برگزیده
113
پرین /parin/
فارسی
نرم و لطیف چون پر، نام بانوی دانشمند ایرانی، دختر گبادشاه که یک نسخه از اوستا را به زبان پهلوی برای دستوران و موبدان هندی رونویسی کرد
114
پریناز /parinaaz/
فارسی
از نام های برگزیده
115
پرینام /parinaam/
فارسی
دارای نامی زیبا
116
پریوش /parivash/
فارسی
مانند پری (وش پسوند شباهت است)
117
پژال /pezhaal/
اقوام ایرانی – کردی
به معنی جوانه نازک، شاخه‌های ریز درختان، جوانه نازک، شاخه‌های تازه روییده و ریز درختان
118
پسته /peste/
فارسی
میوه‌ای کوچک و بیضوی که مغز آن خوراکی است، در شعر، دهان معشوق
119
پگ /pag/
فارسی
زن نارپستان، گاورس چو
120
پگاه /pegaah/
فارسی
سحر، بامداد
121
پگی /pagi/
بین المللی – یونانی
مروارید
122
پلاره /pelaare/
فارسی
یک شاخه ازخوشه انگور
123
پلیسر /peliser/
اقوام ایرانی – کردی
پرستو
124
پوپر /poper/
اقوام ایرانی – کردی
گیسو، زلف
125
پوپک /pupak/
فارسی
هدهد، پوپوک
126
پوپه /popeh/
فارسی
پوپک
127
پودینه /poodineh/
فارسی
پونه
128
پوران /pooraan/
فارسی
از نام های برگزیده
129
پوران دخت – پوراندخت /pooraandokht/
زبان باستانی – اوستا
بوران دخت، دختر گلگون، دختر سرخ و گلگون، زیبارو
130
پوروچیستا /porochistaa/
زبان باستانی – اوستا
نام کوچکترین دختر اشوزرتشت
131
پوری /poori/
فارسی
مخفف پوران
132
پولک /poolak/
فارسی
دایره‌هایی کوچک و نازک به رنگهای مختلف که برای تزیین لباس به کار می رود، فلس ماهی که روی بدن ماهی را پوشانده است
133
پولین /polin/
بین المللی – فرانسوی
طاووس، پاولینا
134
پونا /punaa/
فارسی
پودنه و پونه، گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانواده‌ نعناع که برگها و گلهای آن مصرف دارویی دارد
135
پونه /pooneh/
فارسی
بوته و گلی خوشبو
136
پیچک /pichak/
فارسی
گیاهی زینتی که ساقه ای بالا رونده دارد
137
پیدرا /piedraa/
فارسی
رودی در امریکا
138
پیراسته /piraasteh/
فارسی
با نظم، با آرایش
139
پیروزدخت /piroozdokht/
فارسی
مرکب از پیروز (فاتح یا فرخنده یا خوشحال) دخت (دختر)، نام دختر فیروز پسر قباد پادشاه ساسانی
140
پیروزه /piroozeh/
فارسی
از سنگ های قیمتی
141
پینار /pinaar/
اقوام ایرانی – ترکی
به معنی چشمه، سرچشمه
142
پیمانه /peymaneh/
فارسی
هر ظرف یا مقیاسی دیگر از آن برای اندازه گیری مقدار معینی از هر چیز استفاده شود؛ جام شراب
143
پیوند /peivand/
فارسی
پیوستن؛ پیوسته بودن دو یا چند کس؛ ازدواج؛ خویشی، بستگی

بهترین اسم دختر با پ به همراه معنی